ابی واربورگ: مورخ تصویر
- ابی واربورگ: مورخ تصویر - بهمن ۷, ۱۴۰۲
- درآمدی بر سرمشق توسعه اقتصاد و جامعه دانش در ایران - مهر ۲۷, ۱۴۰۲
- کتاب تنظیم حکومتی دین و التزام مذهبی - شهریور ۲۰, ۱۴۰۲
- اَبی واربورگ : مورخ تصویر
- ترجمۀ : مهدی قادرنژاد حمامیان
- ناشر: انتشارات نگاه
- چاپ اوّل: ۱۴۰۲
- تعداد صفحات: ۱۹۹
لینک خرید اینترنتی کتاب
خاستگاه یا به بیان بهتر زمینۀ طرح و بسط ایدهها و جستارهای کتاب پیش رو، تاریخ تصویر و آرا و نظرات اَبی واربورگ است. هر کوششی در گنجاندن واربورگ در چارچوب و کلیتی بسنده، ناممکن مینماید. کتاب طرحی کلی از آرای واربورگ، کلیدواژههای منظومۀ فکری او و در نهایت طرح نسبت او با اندیشمندان دیگری چون برونو، هگل، نیچه، فیشر، کاسیرر، پانوفسکی، بنیامین و… است. بدین ترتیب، مقالات پیشِ رو در فقدان متون اصلی، پیشدرآمدی است بر اندیشۀ واربورگ و نظریۀ تاریخ هنر و آیکونولوژی. امیدواریم این مقالات بتواند تا حدی خلاء موجود در خصوص اندیشۀ اَبی واربورگ را جبران کند. برای آشنایی بیشتر با کتاب، در ادامه مقدمه مترجم آورده شده است.
مقدمه مترجم
یک
ترجمه کتابی درباره اَبی واربورگ- و نه از خود واربورگ و از زبان خود او یعنی آلمانی- در ابتدا آسان مینماید اما هرچه مسیر را بیشتر پیموده و با متنهای بیشتری مواجه شدیم دشواری کار بیشتر خود را آشکار کرده و حیرانی بیشتر خود را نشان داد. البته که هرگونه تلاش برای گنجاندن واربورگ در چارچوب و کلیتی بسنده، انگار به گونهای پرهیزناپذیر ناممکن مینماید. در نتیجه این دشواریها، در گام اول ناچار به ارائه طرحی کلی از اندیشه واربورگ، طرح نسبت او با اندیشمندان دیگر و بعضی از تِرمها و کلیدواژههای مهم او شدیم. تلاش یا امید کتاب حاضر طرح چنین ساختاری از دستگاه فکری واربورگ است. بدین ترتیب، کتاب پیشِ رو در غیاب متنی اصلی از خود واربورگ و متنهای مستقل که باید تاکنون حاضر میبودند، به مانند پیشدرآمدی بر زندگی و اندیشه واربورگ عمل میکند.
کتاب حاضر در شش فصل تهیه شده است. فصل اول در مقام یک کلیت به بسیاری از مفاهیم و واژگان کلیدی واربورگ میپردازد. نکته مهم در مورد واربورگ پیوستگی او به دستگاه فکری رنسانس و فلورانس این دوره است. واربورگ آثار بوتیچلی را چون جهانی کَهتر از فلورانس دوران رنسانس مورد خوانش قرار میدهد. همچنین در این فصل به پیوندهای او با متفکرانی چون فیشر (بحث نظریه همدلی، دیدن، تخیل)، وینکلمان، نیچه (علایق مشترکشان به رنسانس و عهد باستان) و بسیاری کسان دیگر اشاره خواهد شد. یکی از متفکرانی که پیوستگی مهمی با واربورگ دارد والتر بنیامین است. و اگرچه لازم بود که فصلی جداگانه به این ارتباط اختصاص مییافت اما چون در اینجا و همچنین مقالات دیگر تا اندازهای این ارتباط طرح شده است، میتوان گفت که تاحدودی این فقدان جبران شده است. روش تصویری واربورگ در قطعهبندی، کلاژ یا مونتاژ ناتمام تصاویر تاریخی را با روش بنیامین و دیالکتیک تاریخی او در پروژه پاساژها و سبک دادائیستی او همتراز دانستهاند.
در فصل دوم و سوم به یکی از مهمترین آثار واربورگ یعنی اطلس تصاویر و البته مفاهیم نهفته در ضمن آن چون خاطره، پرداخته شده است. در فصل دوم سعی شده است به معرفی اجمالی خود اطلس پرداخته، تاریخچه و مشخصات آن را ذکر کنیم و در ضمن آن مفاهیم مستتر در آن را اشاره کنیم. در فصل سوم و از طریق پیشگفتاری که واربورگ بر اطلس نوشته است این مفاهیم را شرح و بسط بیشتری دادهایم. پیشگفتار واربورگ بر اطلس منهموسینه خطوط کلی کاملی از علایق بنیادینی که علت خلق اندیشه و آثار او بودهاند، شامل تز دکترایش در ۱۸۹۳ تا کارهای دیگر او تا زمان مرگش در سی و شش سال بعد را ارائه میکند. این متن رشتهای از تأملات بیبنیاد درباره خاطره اجتماعی، خاستگاه بیان هنری و نمایش روانشناختی را ارائه میکند که ریشه در تاریخ فرهنگ اروپایی از عهد باستان کلاسیک به این سو دارد. در کانون آن تلاشی در جهت شرحِ آن چیزی قرار دارد که احتمالاً به معنای استفاده از ایدههای زیباشناختی فردریش نیچه در فهم تخیل بصری است. اصولاً خطوط اصلی مطالعات فرهنگی واربورگ نیچهای است؛ از نظر هر دو نویسنده، خوانش فرهنگ کلاسیک حول معنای دوگانهی دیونیزوسی- آپولونی میچرخد. همچنین، آن تحت تاثیر نظریه همدلی، اندیشه انسانشناختی معاصر، نظریه تکامل، مطالعه اسطوره، و مفاهیم زیستشناختی مرتبط با خاطره قرار دارد.
در فصل چهارم به یکی از مهمترین تِرمها و کلیدواژههای واربورگی برمیخوریم؛ یعنی Nachleben، یا (afterlife) که آنرا به «حیات بعدی» برگرداندهایم و به مناسبت معادلهای دیگری چون پایداری، استمرار، تداوم، تأثیر، و بقا نیز برای آن میتوان به کار برد. از این اصطلاح برای بحث از حیات بعدی تصویر- ایماژ، حرکت و تداوم آن در یک پیوستگی و همچنین حیات پس از مرگ فرهنگ دوران باستان در قرون و اعصار بعد استفاده میشود. این تِرم در ارتباط با مفاهیم دیالکتیکی بنیامینی نیز خود را نشان میدهد. همچنین در اینجا کاربرد این اصطلاح نزد پانوفسکی و تناظر بین واربورگ و پانوفسکی بررسی میشود.
در فصل پنجم به مفهوم پاتوسفُرمل و مشتقات آن (پاتوس- شور، تأثر) در پیوند با هنر و تاریخ هنر در اندیشه واربورگ نظر داریم. در متن این تِرمْ واربورگ به ساخت نظریهای درباره حالات و عواطف درونی در تصویر و هنر توجه دارد. [نظریهای] که میتواند هم موضوعات مرتبط با صورتبندی تأثر، چرخش و انتشار آن و هم زمانمندی و تاریخیت آنرا مورد توجه قرار دهد. به ویژه، برداشت او از مفهوم «Pathosformel» میتواند تبدیل به مفهومی کلیدی برای نظریهی تأثر شود که در آن او در پیِ پرداختن به امر عاطفی در اتصال با کیفیتهای فرمال یک ابژه است. واربورگ اصطلاح «پاتوسفُرمل» را به منظور شرح ژستهای بیانگر شور عاطفی تاموتمام مطرح میکند. یکی از راههای تصویرِ آنات، عواطف و هیجانات، یعنی زندگی در جریان را در هنر نشان میدهد. ابزاری که پاتوس را منتقل میکند.
فصل ششم به بحث تاریخ فرهنگی و جایگاه و نحوه طرح آن نزد واربورگ میپردازد. در این متن بحث خاطره تاریخی- فرهنگی، یادکرد، خاطره و نحوه تداوم و بقای آن در کلیت اندیشه و ساختار فکری واربورگ مطرح میشود و البته نگاهی تاریخی نیز به این موضوع دارد. این متن به یک سنت واربورگی در زمینه بحث خاطره و خاطره فرهنگی و نحوه مواجه و طرح آن بعد از واربورگ اشاره دارد.
دو
معرفی نوع نگاه و روش واربورگ به تاریخ هنر و تفسیر تصویر در بازار اندیشه و کتاب امروز ایران جز در مقالاتی کوتاه و معرفی مختصر جایگاه مستقلی را پیدا نکرده و وارد دستگاه آکادمیک و بازار دانشگاهی حوزه تاریخ هنر در ایران نشده است. ورود او آنگونه که گفتیم خیلی جزئی و بدون تشریفات بوده است. مانند دیگر اندیشمندان جایگاه والایی نیافته و گویا ساختار قدرت به او نیاز چندانی نداشته است. این حضور مختصر را میتوان به فصلی از کتاب امیر نصری[۱] ، گفتوگوی بهار مختاریان با مجله چیدمان، و اشارات ضمنی به او در متن چند کتاب از ارنست کاسیرر، جورجیو آگامبن و بعضی کتابهای دیگر محدود دانست. واربورگ مانند پانوفسکی، بوردیو، فوکو و… برای دانشجو و نظام آکادمیک، یک روششناسی سریع و در دسترس را فراهم نمیکند و شاید به همین دلیل باب میل ذائقه آسان خوان آکادمیک ایرانی نیست. آکادمی و فضای فکری فرهنگی موجود در پی روششناسی آسان و در دسترس است و واربورگ حداقل در ظاهر چنین چیزی را در اختیار آنها قرار نمیدهد. واربورگ دشوارخوان است و به راحتی تن به ساختار و فرمول نمیدهد، پس باید او را کشف کرد. اندیشه او، بحث کاربردی کلی و خوانشی از سر تفنن یا سطحی نیست. باید به درون متن او راه یافت و روش او را درک کرد. آنگونه که بهار مختاریان میگوید: «بحث بر سر روش واربورگ و پانوفسکی است و نه درباره کاربرد عام آیکونوگرافی و آیکونولوژی در بسیاری از پژوهشها. آنچه که در روش کار آنان مطرح است میانرشتهای بودن است و شاید شمار کسانی که بتوانند آنرا بکار برند، بسیار کم باشد. اما اگرچه کاربرد آن دشوار است، باز از اعتبار آن نمیکاهد. در ایران هم بهتر است پیش از متأثر شدن از اینگونه نقدها که خود ارزشی در مطالعات غربی نیافتهاند، تحقیقات واربورگ- پانوفسکی را جدی بگیریم و به درستی به کار ببریم»[۲]. واضح است که این جدی گرفتن و کاربرد درست حداقل باب میل بخش وسیعی از جریان غالب آکادمی امروز نیست. آنها در پی انتقال، ترجمه و به سطح آوردن مفهوم هستند، در پی قالب زدن آن و در دسترس قرار دادن آسان آن.
میشود گفت اینجا با شق دوگانه وبری کشیشان- پیامبران یا روشنگران- روشنفکران مواجه هستیم. در نوعی عمل کیشی- آیینی نزد کشیشان و روشنگران و دستگاه روحانی در خدمت آنها با ترجمه، ساده کردن مفاهیم و ایدهها روبروییم. آنها ایدههای تولید شده توسط روشنفکران را برای مصرف عام قالبگیری مجدد کرده و ساده میسازند. «این کار اقتدار رسمی و روحانیسالارانه کلیسا است که میکوشد همواره به دین تودهها سازمان دهد»[۳]. البته که واربورگ و اندیشه امثال او چیزی است که آکادمی- به مثابه دستگاه روحانی حاکم- و ذائقه برساخته آن ابزار پاسخ لازم را برای فهم و مواجهه با آن فراهم نکرده است و راحتترین کار انکار آن است یا قلب آن به نفع خود (مانند کاری که دارد با پانوفسکی میشود؛ تبدیل به دستگاه تولید مقاله و رساله). آکادمی- و استاد و دانشجو به عنوان ابزار اعمال قدرت دستگاه روحانی- اهتماماش بر فرمولبندی و سازهای حاضر و آماده است. واربورگ این فرمول را به آنها نمیدهد و برای همین چنین اندیشمندانی نادیده و مغفول میمانند. کتاب حاضر ومعرفی متفکری چون واربورگ ( و نه لزوماً او) برهم زدن این رویه و قاعدهمندی حاکم بر دستگاه آکادمی است. ارائه خوانش متفاوت از پانوفسکی، آیکونولوژی، معرفی کسانی چون اَبی واربورگ، نگاه متفاوت به تاریخ تصویر، پرسپکتیو و تفسیر دیگری از آن در تاریخ تصویر ایران و… بر هم زدن این ساختارمندی و رابطه قدرت است.
[۱] نگاه شود به فصل دوم کتابِ: نصری، امیر، ۱۳۹۷، تصویر و کلمه: رویکردهایی به شمایلشناسی، نشر چشمه.
[۲] مختاریان، بهار، ۱۳۹۵، نظریه و روش در تحلیل و تفسیر تصویر، مجله چیدمان، سال پنجم، شماره ۱۴، ص ۳۲٫
[۳] وبر، ماکس، ۱۳۹۴، دین، قدرت، جامعه، ترجمه احمد تدین، نشر هرمس، ص ۳۲۶٫