فیلم Happening برندهی شیر طلایی جشنوارهی فیلم ونیز در سال ۲۰۲۱ دومین تجربهی کارگردانی «اودری دیوان»، فیلمساز لبنانیالاصل فرانسوی است که براساس رمانی مشهور و نیمهاتوبیوگرافیک از «آنی ارنو» ساخته شده است.
این فیلم، ضمن یادآوری سبک بصری سینمای «برادران داردن»، داستانی تکخطی و تقریباً قابلپیشبینی را دنبال میکند. در سال ۱۹۶۳، در فرانسه، در حالی که فرهنگ جدیدی در بین جوانان در حال گسترش است، دختری جوان به نام «آن»(با بازی چشمگیر آناماریا وارتولومئی)، ناخواسته باردار میشود و میکوشد راهی برای خلاصی از وضعیت پیشآمده بیابد. در همین جاست که پسزمینهی وقوع اتفاقات فیلم اهمیت پیدا میکند. در فرانسه دههی ۱۹۶۰ همچون بسیاری از کشورها، تحت تأثیر عقاید مذهبی و قوانین مردسالارانه، سقط جنین عمدی غیرقانونی است، بانیان و مشارکتکنندگان در چنین فرآیندی اعمّ از زن باردار، پزشک، پرستار و… با مجازات زندان روبهرو خواهند شد.
این مختصات داستانی تا حدّ زیادی یادآور فیلم «چهار ماه، سه هفته و دو روز»(محصول ۲۰۰۸) ساختهی «کریستیان مونجیو» است که در دههی ۱۹۸۰ و در رومانی دورهی کمونیستی میگذشت. هر دو فیلم از نظر سوار کردن داستان تکخطیشان بر قواعد ژانر تریلر یا دلهرهآور اشتراک دارند؛ امّا در حالی که فیلم مونجیو بر برشی کوتاهتر از زندگی شخصیتهایش تمرکز دارد و خیلی زود وارد فرآیند حل بحران موردنظر میشود؛ فیلم اودری دیوان، در بسط و گسترش داستان خود مکث بیشتری نشان میدهد. شخصیت اصلی داستان در اینجا برای یافتن فرد گرهگشا یا کسی که به او کمک کند، با مشقت و سختی افزونتری روبهروست. از سوی دیگر، سن پایینتر دختر جوانِ فیلم Happening در درک تماشاگر از یک زندگی از تعادل خارج شده کارکرد مؤثرتر و متقاعدکنندهتری دارد.
در واقع، بخش زیادی از پیرنگ داستانی فیلم Happening به شخصیتپردازی و کاوش در مناسبات و روابط شخصیت اصلی در خوابگاه، محلّ تحصیل، جمع دوستان و خانوادهاش قبل و پس از ظهور بحران، میگذرد: یک دختر جوان که زندگی اجتماعی خوبی را سپری میکند، محبوب و جذاب است، و همه چیز از آیندهی درخشانش در زندگی شغلی و حرفهایاش حکایت دارد، ناگهان با معضل بارداری ناخواسته مواجه میشود. امّا از یک طرف، به دلیل ترس از قضاوتهای اطرافیان و برچسبهای تحقیرآمیز و طردکنندهای که ممکن است به او بچسبانند، و از طرف دیگر، به خاطر باز گذاشتن امکان پیگیری تنها راهحل باقیمانده، میکوشد بارداریاش را از بقیه مخفی نگه دارد.
بر این اساس، پیرنگ داستانی فیلم Happening، شالودهی دلهرهی موردنظر برای تماشاگر را در دو سطح عمده بنا میکند: اوّل، برملا نشدن بارداری که ممکن است به واکنش منفی اطرافیان و شرمساری ویرانکنندهی کاراکترِ همدلیبرانگیز فیلم ختم شود و دوّم، راهحلجویی شخصیت اصلی، پیگیری فرآیند سقط جنین، چگونگی یافتن فرد مورداعتماد، تأمین هزینههای سقط جنین، لو نرفتن و چگونگی انجام شدن آن و… .
واضح است که موقعیت مذکور را شرایط طبیعی بارداری به خطر خواهد انداخت. تغییرات بدنی دختر جوان به مرور قابل رؤیت خواهد شد و مبارزهی شخصیت برای حفظ حیثیت اجتماعی و تداوم حرکت در مسیر تحصیلی و شغلیاش را با خطر جدّی روبهرو خواهد کرد. مشخص کردن عددِ هفتههای بارداری و بخشبندی فیلم بر این اساس، هم تمهیدی برای به نمایش گذاشتن تنگنای زمانی و روند رو به افزایش سطحِ تنشِ وضعیت است و هم عاملی است که بدن و تغییرات بدنی را به عنصری هراسآور بدل میکند؛ نظیر آنچه به گونهای متظاهرانهتر در آثار «ژولیا دوکورنو»(Raw و Titane) شاهد بودیم.
راهحلجویی کاراکتر «آن» و تقلایش برای یافتن کسی که به او در اجرای تصمیمش کمک کند به نقطهی پیوندِ یک معضل شخصی با چشماندازی اجتماعی تبدیل شده است. فیلم به خوبی از پسِ ترسیم محیط اجتماعی محافظهکاری که کاراکتر اصلی را احاطه کرده، برمیآید. فضایی که صحبت از «سقط جنین» در آن ممنوع است و افراد ترجیح میدهند یا غیرمستقیم به آن اشاره کنند یا اصلاً دربارهاش حرف نزنند. کسانی که دختر جوان از آنها انتظار دارد به وی در این گرفتاری بزرگ کمک کنند، یا هراسان از وی میگریزند، یا منفعت شخصی و نوعی کامجویی فرصتطلبانه را دنبال میکنند یا با وجود همدلی، در ژستی خنثی او را به پذیرش شرایط موجود ترغیب میکنند و حتی در یک غافلگیری، کاری برخلاف اراده و تصمیم دختر جوان انجام میدهند، نظیر پزشکی که در پاسخ درخواست دختر جوان، آمپولی تجویز میکند که به تقویت و سلامت جنین یاری میرساند. در این بخش، فقدان حق انتخاب زنان و چگونگی برخورد جامعه با پیکر زنانه به خوبی به تصویر درآمده است.
با این حال، همین بخش از فیلم، هر چند به بسط سطح اجتماعی داستان کمک میکند امّا نحوهی پیشبرد آن، و سهمی که در نهایت در گرهگشایی قصّه دارد، به کلیت فیلم لطمه زده است. از این نظر که فرآیند گرهگشایی داستان از طریق کسی آغاز میشود که در بدو امر از کمک به دخترک خودداری ورزیده بود. بدین ترتیب، خودداری وی به عنوان ترفندی روایی به قصد بسط داستان به کار گرفته میشود، امّا حضور ناگهانی و دوبارهی همان شخص به عنوان یاریرسان تعیینکننده، کمی توی ذوق تماشاگر میزند.
در فیلمهایی نظیر این فیلم، به دلیل داستانی تکخطی و روند قابلپیشبینی داستان، اتفاقات و حوادث در درجهی دوّم اهمیت قرار دارند و هر ترفند روایی، صرفاً بهانهای برای کش آمدن داستان و ایجاد تمرکز بیشتر روی شخصیت و حالات آنهاست. نکتهای که بیش از هر چیز در سبک بصری فیلم خودنمایی میکند.
از جهت بصری، فیلم Happening در برخی مشخصهها و ویژگیهایش یادآور فیلمهای «برادران داردن» است. علاوه بر این که برادران داردن نیز در فیلمهایشان معمولاً به معضلات کاراکترهای جوان و کم سن و سال میپردازند، میتوان به شباهت راهبردهای بصری میان آثار آنها و فیلم اودری دیوان اشاره کرد. استفاده از دوربین روی دست، کلوزآپهای متعدد، دوربینی که لحظهای از تعقیب سوژه دست برنمیدارد، کنتراستهای پرتکرار میان رنگهای آبی و قرمز و… انتخابهایی هستند که میکوشند بر حالات و واکنشهای شخصیت تمرکز کنند و همهی احساسات جاری بر چهره و مسلط بر زندگی وی را به تصویر بکشند. به بیان دیگر، تماشاگر به موازات شخصیت اصلی در جهان روایی اثر پیش میرود و تمامی واکنشهای عاطفی و روانشناختی او را زیرنظر میگیرد.
در مجموع، در مقایسه با آثاری که در چند سال اخیر با مضمون سقط جنین عمدی و با چشماندازی زنانه ساخته شدهاند؛ فیلم اودری دیوان را میتوان فیلمی متوسط ارزیابی کرد؛ زیرا اگرچه از حق انتخاب زنان حمایت میکند و به خوبی از پسِ روایتِ داستانی تاریخی با پیامی برای جوامع امروز برمیآید امّا در لحظاتی به محملی برای حمله به سبکهای زندگی دیگر تبدیل میشود. در جایی از فیلم، توصیف کاراکتر«آن» از بارداری بدین صورت است: «نوعی مریضی که فقط زنها گرفتارش میشوند و تبدیلشون میکنه به زنهای خانهدار». خشم و عصبانیتی قابلدرک ولی جانبدار. برخلافِ فیلم «هرگز بهندرت گاهی همیشه»(محصول ۲۰۲۰) اثر «الیزا هیتمن» که صرفاً داستانِ اِعمالِ ارادهی دختری جوان است بدون اینکه به ورطهی موعظهگری و ستیز با سبک زندگی سایر زنان بیفتد، کاراکتر جسور و شجاع فیلم Happening حکمی خودخواهانه صادر میکند و میخواهد به اتکای تجربهی سختی که از سر گذرانده و آرزوهایی که در سر دارد، برای همهی زنان و دختران نسخه بپیچد.